پنجمین ماهگرد
22بهمن سال1396
وقتی گوشی تلفنومیدم دستت بادقت به صدا گوش میدی ومیخندی..
5 ماهه که قدم به دنیـــای ما گذاشتی و شدی همه زندگــــی مـن و پـدرت .
چه زود گــذشت !
این روزهای تو ؛
صداهای بامزه در میاری و میگی:گی گی گی...منم باهات حرف میزنم.مثل خودت !
زبــونتو در میاری مثلا میخوای فوت کنی...انقدر خوشم میاد که نگو.
وقتی شیر میخوری چه ها که نمیکنی!با دستات!منم بهت خیره میشم و قربون صدقه ات ميرم .وقتي صدات ميكنم به سمت صدا برميگردي ...و شروع ميكني به خنديدن.
گاهی اوقات به پهلو میشی ولی کامل غلت نمیزني .
تو بغل غریبه و اشنا شــادی و خنـــدون،مخصوصا با جنس مذکر ارتباط صمیمانه تری داری .
همه در اولین نگاه میگن:چه پسر خوش اخلاقی.
وقتی بابایی از درمیاد تو اینقدرتوبغلم دست وپا میزنی که نگه داشتنت دیگه برام سخت میشه..وقتی گوشی تلفنومیدم دستت بادقت به صدا گوش میدی ومیخندی..
باش و با بودنــت باعث بودن مـــن باش گل پسرم
دوستت دارم مامان😙😙 مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی