ششمین ماهگرد
22روزاز ماه اسفند هم گذشت وعزیز دل من شش ماهه شد.
امروز نوبت واکسنت بود که خدا روشکر اذیت نشدی..
چه حالی میده برات خرید عید میکنم😊😊
کلا بی خیال خودم شدم.اما بابایی از یادم نرفته😂
این روزا همش غلت میزنی..با دقت نگاه لبام میکنی ومیخوای ادای منو دربیاری..لباتوغنچه میکنی ومنو دیونه خودت میکنی😅
دوستتون دارم
و عاشقتونم..مامان فاطمه😙😙
امروز نوبت واکسنت بود که خدا روشکر اذیت نشدی..
چه حالی میده برات خرید عید میکنم😊😊
کلا بی خیال خودم شدم.اما بابایی از یادم نرفته😂
این روزا همش غلت میزنی..با دقت نگاه لبام میکنی ومیخوای ادای منو دربیاری..لباتوغنچه میکنی ومنو دیونه خودت میکنی😅
دوستتون دارم
و عاشقتونم..مامان فاطمه😙😙
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی