جوجه طلایی ما

جان وجانان منی

14ماهگی

1397/9/10 10:47
نویسنده : مامان وبابا
312 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم.

سلام گل پسرم.

خیلی وقته سری به خاطراتت نزدم.آخه تواین چند ماه درگیری هام زیاد بود.

دوتا دندون تخت وچهار تا نیش درآوردی.

خیلی اذیت شدی...ونگذریم از اینکه خیلی هم اذیت کردی.اصلا غذا نمیخوردی وهمش بغلم بودی..تب شدید هم داشتی.به هرحال خدا روشکر که خوب شدی..مبارکت باشه عزیزم.

😍😍😍😍😍

این روزای تو.. پراز خرابکاری وشیرین بازیه.

هرچیزی که دستت بیاد میزاری در گوشت وبلند بلند میگی..ادو...ادو..🌸

)(یعنی الو..)

دیگه..همش میگی دو..ده...وبالعکس...ده ...دو

چند روز پیش جورابا وکیفم وبرام آوردی وگفتی..بییم دد...یعنی بریم ددر

جان منی😘😘😘

دست خاله فائزه ات درد نکنه بردت پارک ویه ساعت تاب بازی کردی..با این حال باز راضی نمیشدی بیایم خونه.

دیروز هم بابات موهاتو کوتاه کرد.مو طلایی مامان.اول راضی نمیشدم.ولی الان میبینم موی کوتاه هم بهت میاد.

قربونت برم ...

به تلویزیون هم خیلی علاقه داری.ولی خاله جون گفته تا دوسالگی نباید زیاد نگاه کنی..منم سعی میکنم کمتر تلویزیون روشن کنم وبیشتر باهم بازی کنیم.

همه رو به یه چیز میشناسی..

دایی محمد...ازش میخوای بغلت کنه وپرتت کنه بالا

زندایی...تامیبینیش دست میزاری رولپت ومیگی.چشم چشم ..(شعر چشم چشم دوابرو برات میخونه)

خاله مرضیه..موقع دیدنش خودتو میزنی زمین ومیگی آخ😁😁😁این بازیم اون یادت داده

بابابزرگ..دست میزنی به بخاری ومیگی داخ

مامان بزرگ...جوراباتو نشونش میدی تا بگه بو میده

ازهمه مهمتر..تا بابات میاد میری بغلش ومیگی به به ودست میزاری روشکمت...یعنی غذا بیار

خیلی عزیز شدی..

اما همچنان موقع خواب اذیت میکنی وخوابت خیلی کمه..

عزیز دل مامان دوستت دارم یه عالمه

عاشقتم😘😘😍😍😘

 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

dorsadorsa
20 آذر 97 14:44
ماشالله چه پسرنازيه خداحفظش كنه
مامان وبابا
پاسخ
ممنون.
خدا کوچولوت وبرات نگه داره