جوجه طلایی ما

جان وجانان منی

15ماهگی

1397/10/10 9:01
نویسنده : مامان وبابا
299 بازدید
اشتراک گذاری
سلام دلبندم.

مثل همیشه درگیربودم ونتونستم پیام بزارم.

یازدهم آذر ماه بدترین خبر وشنیدم.

مامان بزرگم فوت کرد😢😢

عزیز دلم تازه دوروز بود یاد گرفته بودی ومیگفتی بهش ننه..

خیلی دلم براش تنگ شده..روحش شاد🌼🌼🌼🌼

واما واسه مراقبت که بردمت12/100کیلو وزنت بود.80سانت هم قدت😊😊

قربون قدت برم.

خرابکاری  وشیرین بازیات به اوج رسیده.

وقتی حرف میزنی با دستات هم توضیح میدی..ولی من چیزی نمیفهمم وفقط تایید میکنم😁😁

کل خونه پراز اسباب بازی هات شده تا جمع میکنم دوباره میریزی😐😐

امروز 27بار پشت سرهم گفتی بابا ومن هربار واست خوندم..بابا رفته اداره با کفش پاره پاره برا کسری نون بیاره.

واقعا دیگه خسته شدم😥😥

دو سه روزه الکی الکی خیلی جیغ میکشی..واین یه خورده ناراحتم کرده.خاله جون میگی اقتضای سن ..تا ببینم کی درست میشه.

فدای مهربونیات..تا دستم ومیزارم رو صورتم که گریه کنم با ناراحتی میای ونمیزاری..اصلا نمیتونم یه آخ هم بگم.اینقدربیقراری میکنی😚😚😚

مامان دوستت داره خیلی زیاد😍😍

شب یلدا زیاد اصلا بهم خوش نگذشت..چون همش جای خالی مادربزرگم رو احساس میکردم.

ولی دلم نیومد ازت عکس نندازم😙







پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مهندس زهرا فرجیمهندس زهرا فرجی
10 دی 97 22:48
😘😘😘😘😘😘😘
مامان وبابا
پاسخ
🌼🌼🌼