جوجه طلایی ما

جان وجانان منی

چهارمین ماهگرد

22دیماه سال1396 به پاکی قلبت سوگند بدون طنین زیبای صدایت نمیتوانم زندگی کنم تا دنیا باقی است عاشقانه دوستت دارم عشقم با وجود پر مهرت و نگاه گرمت دنیایی از پاکی و صفا برایم به ارمغان آوردی خوب من برای زیبایی هایت واژه‌ها یاری نمی‌دهند چرا که تو خود قاموس زیبایی هستی ومن خوشحال ازدرکنار توبودن دوستت دارم مامان😙😙 ...
19 بهمن 1396

شب یلدا

اول دیماه سال96 پاییز را قدم قدم پیمودیم تا به یلدا برسیم. به طولانی‌ترین شب سال تا آن را در کنار یکدیگر جشن بگیریم. خوشحالم که تندرست به شب یلدا رسیدی. عمرت چون شب یلدا طولانی باد. یلدایت مبارک گل پسرم امسال باهمه سالها یه فرق بزرگ داشت اونم وجود نازنین پسرم بود..که شده هندونه ماااا دوستت دارم مامان😙😙😙 ...
19 بهمن 1396

سومین ماهگرد

22آذر سال1396 به خاطر تو هم شده همیشه آبی می مانم به خاطر تو هم شده تمام روزهای بعد از این مهربانتر خواهم شد دلم میخواهد زودتر دستهایت را بگیرم زودتر روی دستهایم تکانت دهم بخوابی زودتر برایت   با زبان کودکانه قصه بگویم بهانه بگیری و من کلافه شوم بریزی بپاشی و من حرص هایم را سر بیخیالی خالی کنم دلبندم..نازنینم سه ماهگیت مبارررررک دوستت دارم مامان😙😙 ...
19 بهمن 1396

دوماهگی

22آبان سال96 سلام شیرین پسرم الهی دورت بگردم برا خنده صبحگاهیت که با چه خنده و دست و پا زدنی ذوقتونشون میدی . وقتی دارم لباس میپوشم  انگار میفهمی که میخواهیم بریم بیرون و خوشحال بودی ولی چه جورطاقت بیارم بهت واکسن بزنن. ساعت 11:30دقیقه بابایی اومددنبالمون تا بریم واکسن دوماهگیت و برات بزنن البته من که جیگرشو نداشتم وبابایی هم ازمن بدتر..بخاطراینکه دردنداشته باشی قبلش بهت قطره استانمینوفن دادم. مامان برات بمیره که چقدر صبوری تو بچه آخه به کی رفتی یه قطره فلج اطفال ریخت تودهنت ویه آمپولم به پای چپت و فقط دوتا جیغ زدی و بعدش همش بغض آلود نگام میکردی که گفتن باید کمپرس اب سرد بزارم برات و هر 4 ساعت دوبرابر وزنت قطره استامینوفن بت بدم ...
19 بهمن 1396