جوجه طلایی ما

جان وجانان منی

عزیز دلم

1397/12/6 16:14
نویسنده : مامان وبابا
299 بازدید
اشتراک گذاری
سلام به فرشته کوچولوی من که دنیای من وبابایی رو زیبا کردی.

سوم اسفند...یه اتفاق جالب ودوست داشتنی که هیچوقت یادمون نمیره.

برای اولین بار بابایی رو صدا کردی.

بزار تعریف کنم.

توآشپزخونه مشغول بودم که بابایی روصدا کردم.یاسر...بابایی هم تلویزیون نگاه میکرد ومتوجه نشد.یهو گفتی... اوسر...

دوباره صدات کردم.

پشت سرم دوباره گفتی اوسر...وای که چه لذتی داشت..خوش بحال بابات😂😂😂

دیگه...مرضی جون هم میگی(مضی دون)آقا رو میگی(قاقا)..

خیلی حرف میزنی ..حیف که نمیشه بنویسم چیا میگی...

بهت میگم گوشت وبیار..ودر گوشت میگم..

خیلی دوستت دارم ..عاشقتم😊😊

توهم ناز میکنی برام.

مشغول مرتب کردن کشوم بودم که دیدم همش با خودت میگی..چش چش...دیدم یه مداد برداشتی ورو تخت وخط خطی کردی...مثلا چشم چشم دوابرو میخوندی ومیکشیدی😀😀😀



پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)